کد مطلب:151474 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:216

در بدرود با برادرش، امام حسن
حسین - علیه السلام - ایستاده تا خبر درگذشت برادرش و نیمه ی دیگر وجودش را در سراسر زندگانی، و در فضائل، و در رویاروئی با دشواریها، بپراكند؛ برادری كه اگرچه در ولادت، شش ماه و ده روز از او پیشتر بود، در شهادت ده سال بر او سبقت گرفت.

در سخنانی كه حسین - علیه السلام - بر سر مزار برادر راند، معانی فراگیر و فراوانی بر زبان این برادر داغدیده ی انتقام ناكشیده روان گردیده. حسین - علیه السلام - گفت:

«خدایت رحمت كنا! ای ابامحمد!

اگر می بودی، حق را در مظانش یاری می نمودی، و در لغزشگاههای باطل و در مواضع تقیه با حسن تدبیر خدای را بر همه چیز برمی گزیدی.

انبوه بهترین چیزهای دنیا را با چشمی خوار شمارنده برمی رسیدی و دست پاك خویش را از آن بازپس می كشیدی. [1] .

و سركش ترین [2] دشمنانت را با كمترین زحمت سركوب می كردی. چه، تو فرزند سلاله ی نبوت و شیرخوار سینه ی حكمتی.

اینك به سوی روح و ریحان، و جنت نعیم می روی.

خداوند اجر ما و شما را در سوك او بیفزایاد!، و آرام و غمگساری


سزاوار به ما و شما كرامت كناد»! [3] .

راستی بر ابی عبدالله الحسین - علیه السلام - گران می آید كه در تیره و تارترین شرایط كه شوكت بنی امیه رو به فزونی دارد و احوالت امت به سرنگونی می گراید، بازوی خود را از دست بدهد. امام حسن - علیه السلام - در رویاروئی با رنجی كه برد، ایستادگی كرد و جام تلخ و ناگوار صلح با معاویه را جرعه جرعه سركشید؛ این چیزی بود كه سستی جبهه ی داخلی، ددمنشی دشمنان خارجی، نفوذ خیانت پیشگان در میان سپهسالاران، و تباهی خوی امت و نابودی ارزشها تا سر حد ستیز و آویز بر سر دنیا و حب حیات و گریز از مرگ، او را از آن ناگزیر ساخت.

امام حسن - علیه السلام - در حالی با این دشواریها روبه رو می شد كه تنها نبود، و حسین در كنار او بود و یاری اش می نمود، ولی حسین - علیه السلام - اكنون كه مردم را از درگذشت برادر می آگاهاند، خود، زیر بار مسؤولیتهایی كه بر دوش می كشد، تنها و بی یاور، می ماند.

اما وظیفه ی الهی ایجاب می كند امام در برابر همه ی حملات و چالشهائی كه كیان اسلام را تهدید می كنند، هر اندازه هم خطرآفرین و دشوار باشند، بایستد، حتی اگر به بهای از دست رفتن وجود شخص امام - كه عزیزترین شخص وجود است -، تمام شود. این درسی است كه حسین - علیه السلام -، در كودكی، از جد خود رسول خدا، در جوانی، از پدر، و در میانسالی، از برادر فراگرفت.



[1] در مختصر تاريخ دمشق ابن منظور، به جاي «و تقبض عنها» كه در متن تاريخ دمشق چاپ شده، «و تفيض عليها» آمده.

[2] در مختصر تاريخ دمشق به جاي «ماردة» كه در متن تاريخ دمشق چاپ شده، «بادرة» آمده.

[3] تاريخ دمشق، ترجمة الامام الحسن - عليه السلام - (ص 233) ش 369، و مختصر تاريخ دمشق ابن منظور (46 / 7).